کارآفرینان معمولاً اولین بازاریاب های یک برند هستند. به طور متوسط در حدود ۲۸ درصد از کل بودجه بازاریابی یک سازمان خرج بازاریابی محتوا می شود و آن را تبدیل به یکی از چشمگیرترین استراتژی های بازاریابی می کند. درواقع مطالعات نشان داده اند که این نوع بازاریابی بیشترین بازگشت سرمایه را نیز داراست. با این حال بدیهی است که تمام بازاریابهای محتوا از موفقیت یکسانی برخوردار نیستد. ممکن است بتواند ۲۸ درصد از بودجه بازاریابی شرکتی را در اختیار داشته باشید. اما چگونه میخواهید از آن به شکلی مؤثر استفاده کنید؟
من آنقدر خوش شانس بوده ام که وارد دنیای بازاریابی محتوا شوم، شرکتی در این زمینه راه اندازی کنم و با برخی از حرفه ای ترین افراد این صنعت ارتباط داشته باشم. متوجه شده ام که بازاریابهای موفق محتوا این هفت کار را به روش متفاوتی نسبت به دیگران انجام میدهند:
1- پژوهش در مورد مخاطب
همه چیز با شناخت درست مخاطب شروع میشود و موفق ترین بازاریاب های محتوا آنهایی هستند این مرحله از کارشان را جدی میگیرند.اغلب بازاریاب های محتوا کارشان را بررسی اولیه مشتریان یا پژوهشی در مورد مخاطبان احتمالی شان شروع میکنند، اما بازاریاب های موفق محتوا می خواهند همه چیز را در مورد جمعیت هدف خود بدانند. آنها میخواهند از نیازها و خواستههای مخاطبان خودسر درآورند و بدانند آنها چگونه وقت میگذارند و چه محتوایی میخواهند.
از این مهم تر، بازاریاب های موفق محتوا پژوهشهای خود را بر پایه فرضیات اولیه شان بنا نمیکنند؛ در عوض آنها فرضیه ها را به چالش می کشند و برتعصبات خود چیره شده و به حقیقت نزدیک شوند.
2- سرمایه گذاری
آن 28 درصدی را که قبلاً گفتیم به خاطر دارید؟ بازاریاب های موفق محتوا این پول را به روش متفاوتی خرج میکنند. آنها سعی می کنند محتوای باکیفیتتری تولید کنند و کاری به کمیت نداشته باشند. به عنوان مثال اگر آنها 2800 دلار بودجه داشته باشند، چهار محتوای ۷۰۰ دلاری فوق العاده تولید می کنند در حالی که بازاریاب های دیگر ۵۶ محتوای ۵۰ دلاری بی کیفیت یا درنهایت معمولی تولید می کنند.
3- شبکه سازی
برخی از بازاریاب های محتوا همه زمان خود را صرف تولید کرده و روی کارهایی که درنهایت باعث ایجاد و پخش محتوایشان می شوند، تمرکز می کنند. شاید به نظر این روش کارآمدترین روش استفاده از زمان به نظر برسد، اما بازاریاب های موفق محتوا کمی از وقتشان را به شبکه سازی حرفه ای نیز اختصاص میدهند. رویکردهای مختلفی در بازاریابی محتوا وجود دارد که هیچ کدام از آنها صحیح یا غلط نیستند.
اگر می خواهید بیشترین تأثیر ممکن را روی مخاطبان خود بگذارید، از دیگران درس بگیرید، با نویسندگان مهمان کار کنید، و بازاریاب های محتوا ارتباط برقرار کرده و شبکه سازی کنید و ایدههای مختلفی را اعمال کنید.
4- افزایش ارزش ارائه شده به مخاطبان
آیا ترجیح می دهید 100 دلار به ازای یک وعده غذا بپردازید یا این پول را در ازای خدماتی که به مدت یک هفته هرسه وعده غذای روزانه تان را درب منزل به شما تحویل می دهد بپردازید؟
پاسخ سؤال مشخص است زیرا تفاوت قیمتی بسیار فاحشی وجود دارد. اما نکته اینجاست که بازاریاب های موفق محتوا می دانند که چطور باید بودجه شان را به اصطلاح کش بدهند و بیشترین ارزش ممکن را از هر محتوای تولیدی دریافت کنند. اولویت نخست آنها این است محتوایی باارزش همیشگی تولید کنند و سپس سعی می کنند هر از گاهی به آن محتوا سری بزنند و بعضاً تغییرش دهند تا از بودجه ای که صرف آن شده نهایت استفاده را ببرند.
5- تنوع گرایی
بازاریاب های موفق محتوا خود را درگیر یک حیطه تخصصی نمی کنند؛ حتی اگر با حیطه به موفقیت بسیاری رسیده باشند. سعی آنها بر این است که محتواهای مختلفی تولید کرده با فرمت های مختلف تصویری، مثل عکس و ویدئو را در آن بگنجاند. این رویکرد باعث جلب توجه مخاطبان و همچنین تکراری نشدن خود بازاریابها میشود.
6- آزمایش کردن
زمانی که بیشتر بازاریاب های محتوا الگوی کارآمدی پیدا می کنند، همان را به کار میبندند و رهایش نمیکنند. به عنوان مثال، اگر آنها تعداد پست های مشخصی با سبک و سیاقی خاص در هفته ارسال کرده باشند، احتمالاً همین رویکرد را درهفتههای آتی نیز در پیش میگیرند تا بتوانند بازگشت سرمایه خود را حفظ کنند. اما بازاریاب های موفق میدانند که حفظ بازگشت سرمایه برایشان کافی نیست و باید به شکلی فعال آن را افزایش دهند.
به همین دلیل است بیشتر بازاریاب های موفق درزمینهٔ محتوا همواره به آزمون و خطا می پردازند و سعی می کنند فرمت های جدیدی برای پست هایشان پیدا کنند که مخاطب انتظارشان را نداشته باشد وجذب شود. البته این مسئله ریسک هایی نیز دارد وهمیشه نتیجه بخش نیست، اما حداقل مانع از این میشود که بازاریاب درگیر یک چرخه باطل شود.
7- تحلیل و بررسی
درنهایت ، بازاریاب های موفق محتوا می دانند که نباید موفقیتشان را بر اساس مؤلفه های شخصی شان ارزیابی کنند. آنها به اعداد و ارقام توجه می کنند. به تحلیل میپردازند که آنها را از درستی و کارآمدی استراتژی شان مطمئن سازد. آنها نمیخواهند با خوشخیالی فکر کنند که مخاطبانشان دارند از محتوای تولیدی آنها می برند، بلکه سؤال می پرسند تا مطمئن شوند. آنها پایه و اساس کارشان را بر معیارهای پرزرق و برق و مثبتی که دارند بنا نمیکنند، بلکه کاوشی عمیق می کنند، فرضیه هایشان را می سنجند تا نتایجی به دست آورند و سپس براساس این نتایج به کارشان ادامه می دهند.
تا به حال از خود پرسیده اید که آیا از تمام ظرفیت و تواناییهای برای استراتژی محتوایی خود استفاده کرده اید یا خیر؟ آیا احساس کرده اید که رقبایتان عملکرد بهتری نسبت به شما دارند؟ یکی از حسن های بازاریابی محتوا ماهیت طولانی مدت آن است. کاری که در مدت یک هفته انجام می دهید در مقابل کاری که در طول سال انجام میدهید، رنگ می بازد.
همیشه وقت دارید که تغییراتی در رویکردتان ایجاد کنید؛ پس از زمان استفاده کنید تا استراتژی بهتری ایجاد کرده و در رتبه بهتری قرار بگیرید.